ازدردچه شبها که بخواندیم خدارا
درداکه دراین عهداثرنیست دعارا
یک ذره ندادندبه خورشیدعذاران
آن روز که تقسیم نمودند،وفارا
پیش ازتوبسی بودجفاکارولیکن
کس چون تو درآفاق نزدکُو س جفارا
زنجیرسرزلف تو پیوسته به هر موی
صدسلسله درپای نهدبادصبارا
شدرانده زخاک درتو«خسته» مسکین
شاهان زدرخویش نرانندگدارا