روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

نفسهای بی هدف

 منبع آب مجتمع روستایی

سال اول - هفته دوم بهمن ماه هشتادونه - شماره 4

تمام انسانهایی که نفس میکشند و زنده هستند هر کدام به امید چیزی در این دنبا مبارزه می کنند و این امید داشتن از هدفی نشات میگیرد و برای رسیدن به هدف باید زنده بود و نفس کشید

در این شماره به دو موضوع : 1- وضعیت فعلی ورزش روستا  2- آب شرب - اشاره می شود که جواب بسیاری از حرفها  در تاملی چند ثانیه ای در ذهن هر کدام از خود ماست .

وضعیت فعلی ورزش روستا -

 

 جدیدا" که یارانه ها هدفمند شده همه چیز به هم ربط پیدا کرده حتی گریه کردن - غذا خوردن - دل شکستن وغیره آدمها در همه چیز صرفه جویی می کنند . درست چند سال پیش بود که قرار شد در یکی از روستاها یک پروژه ورزشی احداث شود . شورو شوقی که مردم و شورای وقت آن زمان از خود نشان دادند تربیت بدنی را قانع کردند که بهترین مکان برای سرمایه گذاری روستای خانقاه است و بالاخره آن زمین خاکی در شرق روستا آماده و تحویل مردم شد . از کوچک تا جوان و میانسال در فوتبالی که برگزار میشد شرکت میکردند .

تبصره :

بر اساس مطالعات  کمیسیون تحقیق و تفحص گاهنامه همینجوری مشخص شد که در آن زمان فقط یک قهوه خانه ( شمسی ) در خانقاه وجود داشت و جوانان بیشتر به مسجد رفت و آمد میکردن و لی اکنون 4 قهوه خانه سنتی دایر است

برای اینکه نوشته سریالی نشه

 چند سال بعد :"

الان در حدود 3 سال است زمین فوتبالی که در حدود چهل پنجاه میلیون هزینه در برداشته - یکی دو ماهی - هفت هشت نفر با یه توپ کم باد بدون تلمبه با همان لباسی که برای مهمانی از آن استفاده میکنند در آن زمین نیم ساعتی بازی می کنند و میروند . حالا بماند بخاطر گرانی لباس ورزشی است یا بی اعتبار شدن ورزش که قدیما هر تیم یک لباس یک رنگ داشت

صرف نظر از این مسایل آیا بهتر نیست نگاهی شود به اینکه چرا آن زمین راکد شده چرا دیگر جوانان شوقی برای رفتن به آنجا ندارند . یه جایی یه جمله ی قشنگی خوندم :

هرگاه کار اشتباهی میکنیم و لبخند زدیم بدانید کسی را پیدا کرده ایم که تقصیرات را گردنش بیاندازیم . پس گاهی بر لبخند زدنمان کنترل داشته باشیم تا لو نریم

مقصر خودمان هستیم :

 چرا نباید در تریبون نماز جمعه روستا هر هفته 5 دقیقه در مورد ورزش و تشویق و ترغیب جوانان به این مقوله وقت نگذاریم

 چرا شورا و دهیاری به مناسبتهای مختلف ((جام )) برگزار نمی کنند

... چرا در مدارس از فواید ورزش صحبتی نیست و هفته ای یکبار - زنگ ورزش که آن هم یا معلم نمی آید یا در دفتر مدرسه چای می خورد

آقا همه مقصریم . من - تو -او - ما -شما - آنها همه

همه جا میگن ورزش دشمن اعتیاد وقت آن نشده بگویم اعتیاد دشمن ورزش

روستایمان سالهاست خزان کرده - رنگ رخساره اش زرد شده - اما ظاهرش را با سیلی سرخ نگه داشته ایم . در خانقاه چرا باید از سن 14 تا 40 سال را در قهوه خانه ها جستجو کرد ؟ شایدم جوابش این باشد

در تابستان وقتی که در یک باغ کنار رود - زیر سایه درختان و خنکای نسیم یک قلیان و چای که آدم جگرش حال میاد چرا زیر ضلع آفتاب دنبال توپ بدوی

یا در پاییز و زمستان در یک باغ کنار بخاری (هیزم سوز ) برایت قلیان و چای لب سوز و نبات پهلوبیاورند مگر مغز خر خورده ای که در سرما دنبال توپ بدوی

نه دوست من این تبلیغ قهوه خانه نیست این انعکاس فاجعه و ذهنیت غلطی است که در ذهن جوان روستا رخنه کرده است

از همه اینها بگذریم واقعا" چرا باید آدم کاری کنه که باعث آبروریزی بشه حالا ورزش  نمی کنی - نکن - قهوه خانه میری .( صلاح کار خویش خسروان دانند ) دیگر چرا تیر آهنهای دروازه فوتبال را به یغما میبرید که آقای رییس تربیت بدنی بیاید و بگوید باید این دروازه ها بیاید سرجایش و ما هم گردنمان را کج کنیم و بگویم : پدر آمرزیده تا الان صد بار اسقاط شده یک لیوان آب هم رویش و ایشان زیر لب زمزمه کند : شما که باز هم برای تجهیز و توسعه ورزش خانقاه پیش ما می آید آنوقت می فهمید یک لیوان آب رویش یعنی چه ؟

هیچ وقت قدر داشته هایمان را ندانسته ایم ؟تا نداشتیم  زور می زدیم که صاحبش شویم الان که صاحبش شده ایم از سالن استفاده می کنیم و از روستاهای دیگر می آیند و در زمین ما بازی می کنند . بهر صورت امیدوارم با توجه به هدفمندی یارانه ها آنقدر ورودی سالنها گران شود که همه مجبور بشن برگردند همون زمین خاکی خودمان که همیشه موقع برگشتن می رفتیم سر خاک عزیزانمان و برایشان فاتحه میخواندیم . حتی با رفتگان هم قهر کرده ایم

آب شرب خانقاه :

حالا هی من بگم همه چیز به این هدفمندی یارانه ها ربط پیدا میکنه - شما هی اون لبهای زیبایتان را بخندون

بگذریم از این کم آبی و و خشک سالی های اخیر . از این همه ... که تا امروز تحمل کردیم و دم نزدیم . الان هر ده کوره ای میروی تصفیه خانه دارد حالا خانقاه که دهستان است تصفیه خانه پیشکش - آب خوردن هم ندارد . بله یارانه هدفمند شد  - آب بهای ما هم خدا تومن شد . آیا این ظلم نیست من همان آب بهای را پرداخت کنم که فلان کس در فلان جا همان پول را به آب تصفیه شده و قابل شرب بدهد .

آقای رییس شبکه بهداشت سلامون علیکم "

ملالی نیست جز نداشتن آب خوردن و امضا نکردن نامه های ما به دستان شما وتنها کاری که خانه بهداشت شما برای ما میکند ریختن کولور زیادی در آب است که اگر لقمه در گلویمان گیر کند یا باید خفه شویم و جان به حضرت ملک الموت تقدیم کنیم یا آن کولور را نوش جان کنیم بعدش هم 3 ساعت بالا بیاوریم

راستی آقای رییس آب و فاضلاب روستایی سلام . ما اهالی روستای خانقاه  - خوشه اول که پول نداریم تا آب معدنی بخریم و بخوریم خواهشی از شما داشتیم  - لطف کنید فی سبیل الله  - محض رضای خدا از سهام عدالت اسامی ما خوشه اولی ها را بگیرید و آب بهایمان را ارزانتر حساب کنید تا مثل خوشه چهاری های روستایمان بتوانیم آب معدنی بخریم و کمی حال کنیم

امضا: جویندگان آب

واژگان: پی نوشت = همینجوری

همینجوری مرتبط : تشکر از آقای ویسمرادی عزیز بخاطر طرح بحث

 همینجوری بی ربط : سفر قریب الوقوع رییس جمهور تا چند روز آیند ه به استان

نظرات 1 + ارسال نظر
مدیریت محترم وبلاگ روستای خانقاه سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ

با سلام و تحیات
با توجه به ضعف بلاگفا در امر معرفی سایتها از آدرس دوم وبلاگتان استفاده کردیم . امید که همراه ما باشید و دستمان را در این وظیفه خطیر گیرا و پذیرا باشید . در صورت امکان در معرفی سایت لطفا در آدرس بلاگفا هم سایت و آدرس ما را نمایش دهید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد