روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

رابطه دین باواقعیت های ملموس درجامعه (2)

نویسنده:سیداحسان محمودی

یکی از دلایل منطبق نشدن دین با جامعه یا همان جمله معروف (که دین قدیمی شده و به درد این جامعه نمی خورد) می تواند این باشد که افراد اگاه ما در این جامعه به طور نا آگاهانه ما را گمراه کرده اند در اقتصاد یک اصل کلی وجود دارد که در این مسئله نیز صادق است که می گوید انسان ذاتا ابتدا به دنبال رفع نیازهای ضروری است به این صورت که ابتدا نیازهای مادی که شامل: خوراک پوشاک مسکن ... و در انتها به دنبال تجملات است و بعد از رفع این نیازها ذاتا به دنبال معنویات است در جامعه مادی امروز خیلی ها هنوز در رفع نیازهای اولیه خود مانده اند با وجود تلاش فراوانشان هشت در گرو نه است پس چطور انتظار داشته باشیم جامعه ما به لحاظ دینی پیشرفت کند. کسی که از صبح تا غروب کارگری و عملگی می کند مطمئنا برای او انرژیی نمی ماند تا به فکر معنویات باشد اگر واجبات را هم انجام دهد به نوعی هنر کرده است در مقابل در جامعه هایی مانند امریکا و اروپای غربی به دلیل اینکه مردم از لحاظ مادی تامین شده اند (البته در مقایسه با کشورهای جهان سوم) خود به خود به دنبال معنویات هستند به گونه ای که در سال 2007 کتاب مثنوی معنوی مولانا رکورد پر فروش ترین کتاب را در امریکا به خود اختصاص می دهد. در جامعه ما این اصل نقض شده است که نتیجه اش را عملا می بینیم و شاید دلیل دیگر تفسیرهای مختلف و اشتباه از دین که به خورد مردم داده می شود.

قبل از اینکه به اصل مطلب بپردازم لازم می دانم تاکید کنم مطالبی که اینجا گفته میشه براساس مطالعات محدود من است که نیازبه کامل کردن توسط شما مخاطبان عزیز را دارد.

موضوع مطرح شده (تطابق دین با جامعه) از موضوعاتی است که مربوط به مهمترین بخش جامعه است و ان اعتقادات فردی تک تک افراد است اما متاسفانه به ان توجهی نمی شود. یکی از دلایل منطبق نشدن دین با جامعه یا همان جمله معروف (که دین قدیمی شده و به درد این جامعه نمی خورد) می تواند این باشد که افراد اگاه ما در این جامعه به طور نا آگاهانه ما را گمراه کرده اند در اقتصاد یک اصل کلی وجود دارد که در این مسئله نیز صادق است که می گوید انسان ذاتا ابتدا به دنبال رفع نیازهای ضروری است به این صورت که ابتدا نیازهای مادی که شامل: خوراک پوشاک مسکن ... و در انتها به دنبال تجملات است و بعد از رفع این نیازها ذاتا به دنبال معنویات است در جامعه مادی امروز خیلی ها هنوز در رفع نیازهای اولیه خود مانده اند با وجود تلاش فراوانشان هشت در گرو نه است پس چطور انتظار داشته باشیم جامعه ما به لحاظ دینی پیشرفت کند. کسی که از صبح تا غروب کارگری و عملگی می کند مطمئنا برای او انرژیی نمی ماند تا به فکر معنویات باشد اگر واجبات را هم انجام دهد به نوعی هنر کرده است در مقابل در جامعه هایی مانند امریکا و اروپای غربی به دلیل اینکه مردم از لحاظ مادی تامین شده اند (البته در مقایسه با کشورهای جهان سوم) خود به خود به دنبال معنویات هستند به گونه ای که در سال 2007 کتاب مثنوی معنوی مولانا رکورد پر فروش ترین کتاب را در امریکا به خود اختصاص می دهد. در جامعه ما این اصل نقض شده است که نتیجه اش را عملا می بینیم و شاید دلیل دیگر تفسیرهای مختلف و اشتباه از دین که به خورد مردم داده می شود.

دینی که محمد(ص) مبلغ آن بود و آن را اجرا کرد کاملا عقلانی و مطابق با درک انسان آن زمان بود اما دینی که امروزه ازآن صحبت می کنند شاید مربوط به زندگی پنجاه سال پیش این جامعه باشد زمانی که خبر از علم و تکنولوژی به معنای امروز نبود خبری از ارتباطات و دهکده جهانی نبود زمانی که ما خودمان الگوی خودمان بودیم پس به روشنی معلوم است جامعه از دین دور می شود و به جز تعداد اندکی آن هم به خاطر منافعشان در جامعه طرفداری ندارد من به طور سر بسته اینجا عرض می کنم تصوراتی که جامعه اسما مسلمان از موضوعات دینی به خصوص موضوعات جنجالی مانند: حجاب، موسیقی، هنر، روابط اجتماعی مانند رابطه دختر وپسر وخیلی موضوعات دیگر که امروزه مثلا این مفسران و پرچمداران دینی نمی پذیرند و اعلام می کنند که دین با اینها مخالف است  در حالی که احوال شخصی آنهاست که مخالف است  در واقعیت و کنه دین تفسیرشان به گونه دیگری است که در این مطلب مجال توضیح بیشتر نیست و نیاز به مطالعه شخصی شما دارد تا واقعیت را خود درک کنید

در پایان یک شعر بسیار زیبا را از خیام به این مثلا مفسران دینی عرض میکنم به آن امید که وجدان خفته ایی را بیدار سازد:

گر می نخوری طعنه مزن مستان را                                                                  

                                             بنیاد مکن تو حیله و دستان را                           

تو غره بدان مشو که می نخوری                                                                         

               صد لقمه خوری که می غلامست آن را            

                                                                                         

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد