تأملی کوتاه بررابطه دین با واقعیت های ملموس درجامعه

نویسنده:سیداحسان محمودی

به راستی مشکل دین است یا مسلمانان؟

درپاسخ به این مسئله بارها شنیده ام که می گویند دین بالذات مشکل ندارد،مشکل مسلمانان هستنداما نکته مبهم این است که اگر خیلی خوب وعالی است ،اگرانسان را چه دراین دنیا وچه درآن دنیا به سعادت می رساند چرا مردم از آن دورند ،مگرانسان بالذات به دنبال بهترین ها نیست؟

شاید اگریک مقدار دقیق تربه مسائل دینی نگاه کنیم این نکته را درک می کنیم که دین ایده آل گراست نه واقعیت گراوبه راستی این جامعه فهم اشتباهی ازدین دارد که این گونه ازدین گریزان است .دریک برهه ای از زمان همین دین جامعه هایی را به اوج شکوفایی خود رسانداما بعداز گذشت مدت زمانی واکنون از آن شکوفایی زیرسایه دین دیگرخبری نیست .

نویسنده:سیداحسان محمودی

زمانی که انسان یک مقدار با دقت به وضعیت جامعه نگاه می کند مسائلی که دراین جامعه اتفاق می افتد تفکرات مردم درمورد دین ومسائل معنوی بررسی می شود به راستی دین را غریب می یابد به گونه ای که انگارنه انگار که نزدیک به چندین قرن است این مردم بادین محمد(ص)یکی شده اند.

دینی که سرلوحه اش مسائل عبادی واخلاقی است بانگاهی به جامعه می فهمیم که کم اهمیت ترین مسائل همین عبادت واخلاق است جامعه ای که درآن دروغ،ریاکاری وفریب به فراوانی یافت می شود.درجامعه ای که افرادروحانی تأکیدبه معنویات می کنندوگذرا بودن دنیا ومسائل مادی را مطرح می کنند،مردم را به رعایت مسائل دینی واخلاقی دعوت  می کنندامادین واخلاق وآخرت نایاب ترین ها دراین جامعه هستند .

به راستی مشکل دین است یا مسلمانان؟

درپاسخ به این مسئله بارها شنیده ام که می گویند دین بالذات مشکل ندارد،مشکل مسلمانان هستنداما نکته مبهم این است که اگر خیلی خوب وعالی است ،اگرانسان را چه دراین دنیا وچه درآن دنیا به سعادت می رساند چرا مردم از آن دورند ،مگرانسان بالذات به دنبال بهترین ها نیست؟

شاید اگریک مقدار دقیق تربه مسائل دینی نگاه کنیم این نکته را درک می کنیم که دین ایده آل گراست نه واقعیت گراوبه راستی این جامعه فهم اشتباهی ازدین دارد که این گونه ازدین گریزان است .دریک برهه ای از زمان همین دین جامعه هایی را به اوج شکوفایی خود رسانداما بعداز گذشت مدت زمانی واکنون از آن شکوفایی زیرسایه دین دیگرخبری نیست .

به راستی چرا؟

پاسخ به این چرا بسیارمهم است کسانی که می خواهند به این چرا پاسخ بدهندمتأسفانه پاسخ هایشان همیشه درقالب شعاربوده وواقعیت های زندگی را فراموش می کنند .پاسخ هایی که برآمده از تعصب وتنگ نظری درتأیید کورکورانه دین ومعنویات که درزندگی عملی این افرادهم جایی ندارد .درجواب به این مسائل بایدیک دیدبی طرفانه ،خالی از تعصب .ومنطبق با دنیای امروز باشدتابه قولی نه سیخ بسوزد نه کباب.