روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

گفتگوی گرم و صمیمی با خدا

گفتم: خسته‌ام
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله؛ از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53)

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه؛ خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) 

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) 

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم؛ منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

ادامه مطلب ...