گلهایی به لطافت قلبهای پاکتان
انگارتمام خاطرات گذشته ام را له کردندآخه اینجا تنها تفرجگاه مابود.
مردان کاروتلاش وصبروقناعت...
یک عمر نبردبا زمین سفت وسخت ...
دیگه باید جویهای آب وروان ساخت فصل ،فصل کاره...
میگه ن جوشانده گل بنفشه تب بره به همین خاطر هستی کوچولو اونو برآمپول ترجیح میده وداره می چینه...