روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

روستای خانقاه

اجتماعیُ فرهنگی ُتاریخیُ مذهبیُ...

واژ ه گان مشترک اورامی _ اوستا و پهلوی


(مکنزی) خاور شناس برجسته اروپایی کتابی را به عنوان (دیاکلتیک اورامان لهون ) چندین سال پیش در زمینه گویش اورامی نوشته و تدوین کرده است.وی  معتقد است این گویش به صورت زبانی جداگانه  از زبان کردی است و آنرا دارای ساختار و دستور جداگانه ای از زبان کردی می داند. که به نظر اینجانب که نگارنده نوشته   موجود هستم سخن  ایشان را تا حدودی غیر منطقی نمی دانم و آن را  تایید مینمایم .چراکه  زمانی یک شیوه سخن گفتن را لهجه و گویش باید دانست که سایر لهجه و گویش ها آن را بفهمند و قدرت تشخیص واژه گان آن را داشته باشند . در حالیکه اگر یک فرد کلهر  یا سورانی یا کرمانج  به اورامان وارد شود کلمات بسیار نا چیزی از این زبان استخراج می کند.

    

شکی نیست تفاوت در زبان تفاوت در آواها و نشانه ها نیست بلکه در جهان بینی ها و رهیافت هاست . زبان وسیله ایست برای انتقال مفاهیم و اندیشه ها میباشد که  مجموعه واکنشهای منطقی  بین چشم وذهن برای بیان ماهیت مادی و انتزاعی مفاهیم میباشد  . نحوه تن صدا و واژه گان بکار رفته در ساختار یک جمله که از زبان یک شخص جاری میشود اطلاعات جغرافیایی اجتماعی هنگفتی راجع به زبان آن منطقه به ما میدهد.

(زبان  از بارزترین و روشن ترین عناصریست که هویت انسان دانشمند را روشن ساخته و به عنوان نیرویی بوده  که فرهنگ های مختلف را از هم متمایز کرده است. دیرینه شناسان پیدایش زبان را همراه با پیدایش اولین ابزارهای دست انسان می دانند . به نظر تحولیون راست ایستادن انسان بنا بر قوانین فیزیکی طبیعت از جمله قانون کشش متقابل اجسام این امتیاز را به همراه داشت که صورت کوتاه تر و استخوان فک پایین از لحاظ حجم و شکل ماهیچه ها ظریف تر گردد و در نتیجه شکل اندام هایی چون , لب ها , زبان, سقف دهان,حلق حنجره, برای آواها و تلفظ واج ها متناسب گردد.(روح الامینی: 1382 ص 81    )مورخان نیز شکل گیری و توسعه زبانها را با پیدایش انسان اندیشمند حدود 30تا 35 سال پیش از میلاد همراه می دانند . دیرینه شناسان معتقدند که شالوده و ساخت اساس زبان در عصر فلزات یعنی عصری که آدمی پا به عرصه اختراعات گذاشت  بنیان نهاده شد .(روح الامینی:  1382  ص 83)

(پروفسور لرخ) زبان شناس بزرگ روس جدایی زبان کردی از زبان فارسی را غیر قابل انکار می داند و دال بر علل را این میداند که کردها در زمان های بسیار قدیم از سایر قبایل بصورت جداگانه جدا زندگی می کرده اند. لرخ این موضوع را به موجب ویژگی فونتیک و دستور زبان کردی اثبات می کند. او هم چنین می گوید تا وقتی که زبان کردی و گویشهای آن در همه مناطق را مورد بررسی قرار ندهیم نباید آن را در مقابل زبان پارسی وزبانهای دیگر قرار دهیم.(قناتی کردو:  1379  ص 101)    

(مکنزی) خاور شناس برجسته اروپایی کتابی را به عنوان (دیاکلتیک اورامان لهون ) چندین سال پیش در زمینه گویش اورامی نوشته و تدوین کرده است.وی  معتقد است این گویش به صورت زبانی جداگانه  از زبان کردی است و آنرا دارای ساختار و دستور جداگانه ای از زبان کردی می داند. که به نظر اینجانب که نگارنده نوشته   موجود هستم سخن  ایشان را تا حدودی غیر منطقی نمی دانم و آن را  تایید مینمایم .چراکه  زمانی یک شیوه سخن گفتن را لهجه و گویش باید دانست که سایر لهجه و گویش ها آن را بفهمند و قدرت تشخیص واژه گان آن را داشته باشند . در حالیکه اگر یک فرد کلهر  یا سورانی یا کرمانج  به اورامان وارد شود کلمات بسیار نا چیزی از این زبان استخراج می کند. آیا منطقیست که نحوه حرف زدن یک فرد جاف زبان وکرمانشاهی زبان را لهجه ای از زبان کردی بدانیم  ودر کناراین دو  شیوه صحبت کردن یک فرد اورامی زبان را که بسیاری از کلمات آن پیچیده میباشند را نیز لهجه ای از زبان کردی  قرار دهیم . باید به خاطر سپرد که این زبان یا گویش به علت وجود کلمات زیاد آن که در کتاب اوستا جدا از سایر زبانها استفاده شده وهمچنین  ساختار  خود زبان اوستا که به شیوه ای نزدیک به این زبان نگاشته شده است این نظریه را قوت می بخشد که اورامی همان زبان  اوستای زرتشت بوده باشد .(از سری علل هایی که زبان اورامی را دست نخورده باقی گذاشته است این بوده که اولا این منطقه به علت صعب العبور بودن و عدم وجود اقتصاد غنی مردمانش مورد تجاوز قرار نگرفته است و همان شکل کهن خود را حفظ کرده است که واژه گان نیز از این مهم استثنا نبوده اند  . ثانیا سابقه  یکجانشینی آنان به صده های پیش از میلاد می رسد که این قضیه باعث شده تا زبان و گویششان با زبان سایر ملل قاطی نشود.(ایوب رستم : 2008  ص 118)

عده ای گویش زبان اورامی را به عنوان کهن ترین گویشهای زبان کردی  می دانند.(ایوب رستم : 2008  ص 117)

و عده ای دیگر از زبان شناسان شیوه زبان اورامی را مادر زبانهای آریایی  هندوستان, ایران, و میراث دین زرتشت و میترایی میدانند.(ایوب رستم :  2008 ص 11)

 برخی دیگر از زبان شناسان معتقدند که اورامی مادر زبانهای ایرانی  می باشد .(ولد بیگی : 1387  ص48 )

نکته ای که قابل توجه است این است که در اورامان خاصتا اورامان لهون مردمانی (جاف) زبان که از دیگر شاخه های زبان کردی اند با اورامنان زندگی می کنند و اورامنان به زبان آنان می تواند حرف بزند. اما جاف زبانان نمی توانند و کلمات را هم کنجکاوانه می فهمند. (ولد بیگی :1387 ص 47)                                    

قبل از اینکه نظر شما گرامیان را به کلمات مشترک اوستایی و اورامی جلب کنم یک جمله بسیار  مهم را که در اوستای زرتشت بشیوه اورامی کهن سروده شده و جمله ای نیایشی در همه ادیان  گذشته تا به امروز بوده  را خدمتتان ارائه میدهم :

 اوستایی= آخشتیم   وتیم    یره     مید      (کیخسرو:1380    ص60)

 اورامی=  آشتی    وشیم   وره    می

 پارسی=  آشتی    خوشم   ازش   می آید

 ترکی = بارشماخ  ایستیر  انان    گلر

ساختار کلمات بالا را در هرسه زبان  اگر با هم مقایسه نمایید پی به اصالت دار بودن و ریشه دار بودن زبان اورامی و هویت کسانی که با آن تکلم میکنند می بریم . چرا که نزدیکی بسیار موزونی بین ساختار حروف و کلمات آن شاهد هستیم . ساختار این جمله در  (ترکی )  بسیار دور تر از سه زبان بالا میباشد

کلمات مشترک پهلوی __ اوستایی  که در اورامی امروز محاوره میشوند  در زیر به عنوان مثال آمده است:

کلمه در اوستا وپهلوی

کلمه در ساخت اورامی

کلمه در پارسی

امروز

1-نمه

2-یو

3-هنگ

4-کامچه

5-باژ

6-اور

7-ماونگه

8-پیس

9-ورس

10خاترمچه

11-اورثا

12-دوا

13-ذل

14-یه ره

15-می

16-یه تیم

17-گوزنی

18-مزگه

19-تریته

20-وای

21-مژگ

22-مروشنا

23-دروند

24-واوه

25-بره

26-ژوژک

27-فریشتا

28-نیمروچ

29-نتوپدی

30-ائشم

31-بگا

32-مخشی

33-ورفا

34-شن

35-مانووه

36-ماسیا

37-خور

38-برزدا

39-ورهرام

40-سروش

نما

یه وه

هه نگ

کناچی

واچه

ئه ور

مانگه

پیس

وه ریسه

خاطرجم

هورزا

دیو

زیل

وه ره

مه ی

وه شیم

وه زه ن

مزگی

تاته

وا

مه ژگ

رژنای

درون

یاو

به ره

ژوژو

فریشتی

نیمه رو

نه توپدی

ائش

به گا

مه شی

وه ره

‍‍‍ژه ن

مانووه

ماساوی

وه ر

به رزا

وارام

کروشل

نماز

جو 

زنبورعسل

بانو(باکره

گفتن

ابر

ماه

جذامی(کثیف

طناب

خاطر جمع

بلند شده

دیو

دل

از او(آن)

می آید

دوست داشتن

آبشار

مسجد

پدر

باد

مغز(فکر)

ویران کردن

دروغ

تب

بردن

جوجه تیغی

فرشته

ظهر

فنا شدن

رنج - غضب

خان

مگس

بخور

زن

ماندن

ماهی

خورشید

 بلندی

بهرام

خروس

 

در اورامان کلماتی هنوز استعمال می شوند که  نتیجه مبادله فرهنگی بوده که  گذشته گان  با سایر ملل داشته اند و هنوز هم پس از هزاران سال از مرگ آن تمدنها  پا بر جا هستند. مثلا در زبان بابلی به کلمه تنگ (تسک) می گفته اند و در اورامان کلمه اخیر را همراه با (تون) بکار می برند که معنی تنگ را می دهد. همچنین واژه (قوخ)که بر گرفته از دوره آشوری است در آنجا به همین معنی (شفتالو) به کار برده می شود.کلمه (ئازا)به معنی زرنگ میباشد که کلمه ای مادی بوده  وهنوز در اورامان محاوره میشود.اسم های مهمی چون( لهراسب )صورت تغییرشان (لر + اسپ ) بوده که بمعنی دارنده اسب ضعیف بوده است

توضیح واژه گان جدول:

واژه(نمی )این واژه بیانگر اساسی ترین مراسم هر آیینیست که در زبان اورامی با همان شیوه کهن خود پا برجای بوده است(کیخسرو:1380   ص98)

واژه(کامچه) (کیخسرو:1380   ص98)

واژه(باژ) (دوستخواه :1371   ص933)

واژه(ماونگه) (دوستخواه:1371     ص957)

واژه(پیس)این واژه در قدیم خاص بیماران جذامی و عفونی بوده امروز به معنی کثبف و نامرتب به کار برده میشود(دوستخواه:1371    ص960)

واژه (ورس) (دوستخواه:1371    ص1072)

واژه(ذیل)در نودشه همین واژه استعمال میشود

واژه (وه ره)دوتا حرف (ی) و (واو) در برخی اوقات با همدیگر تعویض شده اند مثلا: (یه ره)به (وه ره)تبدیل شده

واژه(یتم )بمرور زمان به (وه تیم) وبعد به (یه شیم) و در آخرین مرحله به کلمه (وه شیم)تغییر حالت داده است

واژه (گوزن)در شهر نوسود و اطراف آن هنوز استعمال میشود.

واژه (مزدگه)در گلستان سعدی نیز با عنوان (مزگت) آمده است

واژه (ائشمه)(دوستخواه:1371    ص975)

واژه (برز)در طول تاریخ زبان اوستایی و پهلوی بسیار مهم بوده و در پس وندها و پیش وند ها کاربرد داشته است . آتشکده  مهمی چون آتشکده آذر برزین- در ارومیه دارای همین پسوند است  به معنای آتشکده برگزیده و بلند پایه استعمال شده است . کلمه (برز)به معنی بلند و شکوه می باشد. کلمه (بردیا) پسر کوروش همان (برزیا) بوده است که به مرور زمان به بردیا تبدیل شده است یعنی فرد بلند مرتبه. همچنین کلمه (البرز) صورت اولیه اش (هر + برز )بوده و در اوستا  بمعنی بلندی های سرسبز میباشد

واژه(ورهرام)این کلمه به (وارام) تبدیل ودر مرحله بعدی به (بهرام)تغییر حالت داده که هنوز هم در نودشه پابرجاست ویک مکان قدیمی در این شهر وجود دارد که معروف به(وارام گور) میباشد که همان بهرام گور است

واژه شماره (سروش) اسمیسیت بسیار قدیمی که برای آریایی ها پیام آور شادی و صبح امید ایرانیان به شمار می آمده و به مرور زمان و احتمالا گذراندن این صورتها یعنی  ( س + روش) در گام بعدی (خ + روش) در گام بعدتر( کر+ وش ). ونهایتا به (کروش + ل )تبدیل شده است     

منابع:

1_اوستا / تالیف جلیل دوستخواه _ مروارید:تهران 1371   

2_ زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت/ تالیف شاهرخ کیخسروی _ انتشارات جامی :تهران 1380                                                                                                         3_  نگاهی به جاذبه های گردشگری اورامان/ برهان ولد بیگی- تهران:1387

4_ تاریخ زبان کردی(اورامی)/ محمد امین اورامانی . بغداد: انتشارات روشنفکری کرد دانشگاه صلاح الدین:1940,

5_ گرد شهر با چراغ در مبانی انسانشناسی/محمود روح الامینی-عطار.1382

6_هه ورامان(10)/ ایوب رستم- انتشارات هه ورامان-2008.

7_ مقدمه ای بر کرد شناسی در اروپا/ پروفسور قناتی کردو.تهران-انتشارات آتیه.1379                             

8_هه ورامان (10)/ ایوب رستم- انتشارات هه ورامان-2008.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد